لغتنامه دهخدا
استنطاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گویا گردانیدن . || با هم سخن کردن . || سخن کردن خواستن . (منتهی الارب ). سخن گفتن کسی را خواستن . || در تداول امروز، بازپرسی . سخن از کسی بیرون کشیدن . - استنطاق کردن ؛ بازپرسی کردن .|| الاستنطاق ، مصدر است از باب