۱. ویژگی آنچه قیمتش از نرخ روز کمتر باشد؛ کمبها: ◻︎ نرخ متاعی که فراوان بُوَد / گر به مثل جان بُوَد ارزان بُوَد (جامی۳: ۵۰۰).
۲. [قدیمی، مجاز] بیارزش؛ بیمقدار.
رخیص، کمارزش، کمبها، کمقیمت، مفت، مناسب، نازل ≠ گران
cheap, dirt-cheap, competitive, cut-rate, economy, inexpensive, popular