ادواریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان اری، دوری، نوبتی، متناوب، تناوبی، ریتمیک، چرخهای، دورهای افتان و خیزان
ادواریفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهامری که نوبتبهنوبت و گاهبهگاه صورت میگیرد؛ نوبتی: جنون ادواری.
بیکاری ادواریcyclical unempolymentواژههای مصوب فرهنگستانافزایش نرخ بیکاری بهدلیل کاهش رشد اقتصادی یا رکود اقتصادی
خبرنامۀ الکترونیکیe-newsletter, e-bulletinواژههای مصوب فرهنگستاننشریهای ادواری که با پیامنگار به نشانی افراد موجود در یک فهرست فرستاده میشود
اجلاس 2session 1واژههای مصوب فرهنگستانجلسهای گاه ادواری و چندروزه که به منظوری خاص تشکیل میشود و جنبۀ قانونی دارد؛ این نوع جلسات رسمی و قانونی را گاه کنفرانس گویند
انجمن ردهبندیclassification societyواژههای مصوب فرهنگستانانجمنی که با وارسیهای ادواری بر رعایت استانداردهای کشتیسازی و قوانین و مقررات خاص ردهبندی، هم در هنگام ساخت و هم در دورۀ بهرهبرداری، نظارت دارد
پایدارسازهای خُلقmood stabilizersواژههای مصوب فرهنگستانداروهایی که در درمان اختلالهای ادواری خُلق (cyclic mood disorders) به کار میروند