ادواریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان اری، دوری، نوبتی، متناوب، تناوبی، ریتمیک، چرخهای، دورهای افتان و خیزان
حضوریلغتنامه دهخداحضوری . [ ح ُ ] (اِخ ) عزیزاﷲ. یکی از شعرای ایران ، و از سادات قم بوده و در زمان شاه طهماسب صفوی میزیسته و مدت مدیدی در نجف اشرف مجاور شده . دیوانی مرتب دارد. از اوست :ببالین آمدی در وقت مردن ناتوانی راازین رحمت بمردن ساختی مایل جهانی را.(مجمع ال
خبرنامۀ الکترونیکیe-newsletter, e-bulletinواژههای مصوب فرهنگستاننشریهای ادواری که با پیامنگار به نشانی افراد موجود در یک فهرست فرستاده میشود
پایدارسازهای خُلقmood stabilizersواژههای مصوب فرهنگستانداروهایی که در درمان اختلالهای ادواری خُلق (cyclic mood disorders) به کار میروند
یادگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] یادگاری، یادبود، بهیادمانده جشنی، ادواری، تبریکآمیز شادمان