لغتنامه دهخدا
اخالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) بفراست یافتن .- اخاله ٔ حالی از خیر در کسی ؛ بفراست دریافتن خیر رادر او. فراست خیر بردن در کسی . (تاج المصادر بیهقی ).|| سر دروا نگریستن ابر را بارنده گمان برده . (منتهی الارب ). || آماده ٔ باریدن شدن آسمان . آماده ٔ