أَرْسَاهَافرهنگ واژگان قرآنريشه دارش کرد - استوارش کرد (و الجبال أرساها - يعني کوهها را بر زمين استوار کرد تا زمين نوسان و اضطراب نکند ، و بتواند آبها و معدنها را در جوف خود ذخيره کند ، همچنان که ساير آيات قرآني از اين جريان خبر داده )
چارشاهلغتنامه دهخداچارشاه . (اِ مرکب ) (اصطلاحی در قمار) اصطلاحی در بازی آس و ورق . چهارورق از اوراق بازی که بر هر یک تصویر شاه نقش شده باشد. چار صورت شاه در بازی آس و دیگر بازیهای ورق .
چارشاهیلغتنامه دهخداچارشاهی . (اِ مرکب ) یک قسمت از بیست قسمت ریال (قران ). هشت پول سیاه . یک عباسی . دوتا صناری (صد دیناری ). || کنایه از پولی مختصر. مبلغی ناچیز.
مُرْسَاهَافرهنگ واژگان قرآنلنگر انداختنش ( مصدر ميمي - از باب افعال - و به معناي ارساء است ، و ارساء به معناي متوقف کردن و ثابت نگه داشتن کشتي است ، و اين کلمه در جاي ديگر قرآن آمده ، آنجا که فرموده : و الجبال أرساها : کوهها را استوار نمود )