مُرْسَاهَافرهنگ واژگان قرآنلنگر انداختنش ( مصدر ميمي - از باب افعال - و به معناي ارساء است ، و ارساء به معناي متوقف کردن و ثابت نگه داشتن کشتي است ، و اين کلمه در جاي ديگر قرآن آمده ، آنجا که فرموده : و الجبال أرساها : کوهها را استوار نمود )
مرساةلغتنامه دهخدامرساة. [ م ِ ] (ع اِ) لنگر کشتی . (منتهی الارب ) (دهار) (از اقرب الموارد). اَنجر. (اقرب الموارد). ج ، مَراسی (مَراس ). (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
مرصاعلغتنامه دهخدامرصاع . [ م ِ ] (ع اِ) بادبر. (منتهی الارب ). چوبی که کودکان بدان بازی کنند.(ناظم الاطباء). «دوامة» و فرفره ٔ کودکان . (از اقرب الموارد). گوی که کودکان بدان بندی پیچند و بر زمین زنند و گردد. || هر چوب که بدان چیزی را پهن سازند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، مراصیع.<br
میرشاه مالدارلغتنامه دهخدامیرشاه مالدار. (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 9 هزارگزی باختربنجار با 251 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8
مراساةلغتنامه دهخدامراساة. [ م ُ ] (ع مص ) با همدیگر شناوری کردن . (از منتهی الارب ). مسابحة. (از متن اللغة). با هم شنا کردن .