پاتاویلغتنامه دهخداپاتاوی . (اِ) نوعی از مرکبات و آن در ولایات ساحلی بحر خزربسیار است . پتاوی . فتاوی . شاید منسوب به باتاویا.
اتاویلغتنامه دهخدااتاوی . [ اَ وی ی ] (ع ص ، اِ) مرد غریب در میان جماعتی . غریب . || سیل اتاوی ؛ سیل که باران آن در جای دور فروباریده باشد. || جویچه که از نهری بزمین خود آرند. || مسافری که وطنش معلوم نبود.
عیثاویلغتنامه دهخداعیثاوی . [ ع َ ] (اِخ ) احمدبن یونس بن احمد، ملقب به شهاب الدین (941-1025 هَ . ق .). از فقهای دمشق بود. ازجمله ٔ تصانیف وی «الحبب » در فقه شافعی و «الخبب فی التقاط الحبب » است در شرح الحبب . (از الاعلام زرکلی
اتاویلغتنامه دهخدااتاوی . [ اَ وی ی ] (ع ص ، اِ) مرد غریب در میان جماعتی . غریب . || سیل اتاوی ؛ سیل که باران آن در جای دور فروباریده باشد. || جویچه که از نهری بزمین خود آرند. || مسافری که وطنش معلوم نبود.