آبسپاریaquatic disposal, water burial, fluvial funeral, river burialواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تدفین که در آن جسد را در آب رود یا دریا رها میکنند
آبسُریwater skiingواژههای مصوب فرهنگستانورزشی آبی که در آن ورزشکار بهسرعت با یک قایق موتوری کشیده میشود
شوره آبلغتنامه دهخداشوره آب . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) آب شور. آب ناخوش : و در پاره ای زمین شوره آبی تنک ایستاده بود اسپش در آنجا افتاد و فروشد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 82).جز که صاحب ذوق که شناسد بیاب
آب شورهلغتنامه دهخداآب شوره . [ ب ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبی که با شوره ٔ قلمی خنک شده باشد.