قروشلغتنامه دهخداقروش . [ ق َرْ وَ ] (ع اِ) آنچه از اینجا و آنجا فراهم آورند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
غروشلغتنامه دهخداغروش . [ غ ُ ] (اِ) شعوری در لسان العجم به معنی خروش آورده ، و شعر مخدوشی نیز به عنوان شاهد ذکر کرده است . ظاهراً مصحف خروش است .
غروشلغتنامه دهخداغروش . [ غ ُ] (ع اِ) ج ِ غِرش . (اقرب الموارد) (دزی ). و آن برابر چهل باره است ، و قرش نیز گویند و هر دو معربند. (از اقرب الموارد). قروش . پیاستر . رجوع به غرش
پیاسترلغتنامه دهخداپیاستر. (اِ) غُروش ، قُروش . نام پولی خاص کشور عثمانی . || سکه ٔ سیمین اسپانیولی .
دیوانهلغتنامه دهخدادیوانه . [ دی ن ِ ] (اِ) نام نقدینه ای مسین متداول در عهد عثمانی معادل پنج پاره برابر نیم قروش که در فلسطین و اردن در قدیم رایج بوده است . (النقودالعربیة ص 98 و
صاغلغتنامه دهخداصاغ . (ترکی ، اِ) (قروش ...) قروش صحیح است مساوی با چهل باره . و کلمه ای ترکی است . (النقود العربیه ص 179).
بیشلکلغتنامه دهخدابیشلک . [ ب ِ ل ِ ] (ترکی ، اِ) (از: «بیش » ترکی بمعنی پنج + «لک » ادات نسبت بمعنی «ذو») اغلب ترکها آن را بصورت بشلک یا بشلغ نوشته اند و آن نقدینه ای ازنقره و ب
اسلامبول سلیمیلغتنامه دهخدااسلامبول سلیمی . [ اِ لام ْ س َ ] (اِ مرکب ) پول طلا، ترکی و عراقی ، قیمت آن معادل 120 قروش رائج بود و وجه تسمیه ٔ کلمه آنست که در استانبول بعهد سلطان سلیم ضرب