کلیجهلغتنامه دهخداکلیجه . [ ک ُ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان درجزین است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کلیجهلغتنامه دهخداکلیجه . [ ک ُج َ / ج ِ ] (اِ) جامه ٔ پنبه دار آجیده کرده . (ناظم الاطباء). جامه ٔ پنبه دار آجیده . کلیچه . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیچه شود. || جامه ٔ ن
کلیجهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جامهای که بین رویه و آستر آن پنبه دوخته باشند.۲. نوعی نیمتنۀ بلند که دامن آن تا روی ران میرسد.
کلیهگویش اصفهانی تکیه ای: qolva طاری: qolva طامه ای: qolva طرقی: qolva کشه ای: qolva نطنزی: qolva / koliya
جاتاغلغتنامه دهخداجاتاغ . (اِ) کلیجه ٔ خیمه را گویند و آن تخته ای باشد سوراخ دار که بر سر ستون خیمه گذارند. (برهان ). ترکی است بمعنی کلیجه ٔ خیمه و بادریسه . (غیاث اللغات ) : ای