پرزوله perzolahواژهنامه آزاددر زبان لری به تکه های ریز ریز نان یا آردی را که مقدار کمی آرد مخلوط میکنند تا تبدیل به غذای مرغ یا جوجه شود.
پرپروکواژهنامه آزادperperook پروانه، شاپرک perperook پروانه (اصفهان، روستای هاردنگ) پَرپَروک، پَرپَرَک، پَرپَرو؛ شاپرک.
پنگ پیالهواژهنامه آزادpenge piyāla ساعت آبی . کاسه ای را سوراخ کرده روی آب می گذاشتند تا کم کم پر شود موقع پر شدن زمان مورد نظر محاسبه می شود (برای تقسیم آب کشاورزی)
پچواژهنامه آزادپِچْ:(pech) در گویش گنابادی یعنی مشکل ، دردسر ، مشکل تراشی ، سخت تر کردن کار || پَچَ:(pacha) در گویش گنابادی یعنی ساق پا