گوزواژهنامه آزادگُوْز:govz (بندرعباسی). زنبور درشت به رنگ غالب قهوه ای و دو نوار زردرنگ حلقوی بر روی قسمت انتهایی بدنش. نیش این زنبور از زنبور سوری دردناکتر است و در خاک و روی
گزروواژهنامه آزاداین کلمه در شهرستان محلات کاربرد دارد و به معنی چوب بلند که با آن گردوهایی که قابل دسترسی نیست را می چینند این واژه در اصل به صورت گوز روب (گوز=جوز=گردو) بوده ا