موقعیت شناسیواژهنامه آزادبه معنای تشخیص وقت بیان بوقت چیزی را اجرا کردن بهترین کار را در بهترین موقع انجام دادن بهترین استفاده از وقت در رسیدن به هدف
موقعیت شناسواژهنامه آزادشخصی که با توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفته برای عمل یا سخنش تصمیم می گیرد. به قولی موقعیت را می سنجد.
ولد مصالح بمال الصلحواژهنامه آزاداین واژه در مواقعی بکار میرود که از طرف پدر به فرزند مالی (زمین و یا خانه)صلح شده باشدو فرزند مبلغی را به پدر بابت این عمل خیر می دهد.
beeperواژهنامه آزاددستگاه قابل حمل الکترونیکی که در مواقع لزوم، صدای «بیپ» یا شپیل می دهد؛ بیپر، شپیلگر.
ترواژهنامه آزادتُر - به معنای قل دادن چیزی در بعضی از مواقع به معنای دروغ گفتن هم می باشد مثال: طرف داره تُر میده:طرف داره چاخان می کنه
هوای سرواژهنامه آزاداصلاحی است عامیانه معنی خاصی ندارد و در مواقع زیادی استفاده میشود = دمت گرم (هوای سر بازی هاده)