لیفرجانواژهنامه آزادنام دهی در شهرستان قیروکارزین واقع در جنوب استان فارس که در ابتدا کیفرگون و بعضاً نفلگون هم می گفتند، چون، به قولی، در زمان های قدیم محلی برای کیفر دادن افراد م
لافوواژهنامه آزادLafaw یا لفو بصورت لف بعلاوه اب به معنی سیل است به لری و نیز در لغت نامه اسدی توسی برای سیل هین امده است
لافندواژهنامه آزادلافند. [ ف َ ] (اِ) ریسمان (اعم از پنبه و غیره ). در گیلان لافند بازی از سنن قدیمی است
کیسه اشلومواژهنامه آزادکیسه اشلوم همان کیسه یا لیفیست که قدیم در گرمابه ها یا حمام جهت شستن بدن و از بین بردن چرک استفاده میشد و اکنون از این لفظ در کرمان و شهرهای تابعه این استان است
لافندواژهنامه آزادلافند. [ ف َ ] (اِ) ریسمان (اعم از پنبه و غیره ). در گیلان لافند بازی از سنن قدیمی است