دهلهواژهنامه آزادده الیف به معنای دهی است که دارای هزار خانوار بوده است .آثار فرهنگی و سنگ قبور موجود که تاریخ مستند 720سال بر روی آنها حک شده است این جمله را تایید می کند.همچنی
دالواژهنامه آزاددال به لری به معنی سنگ در اندازه ی یک آجر می باشد در پهلوی هم همین لغت وجود داشته است .معنی دیگر آن دال به معنی کرکس است که کاملا در لری رایج است . عقاب سیاه کو
دالبرواژهنامه آزادعلت نامگذاری این واژه:اگر لبه هرچیزی مثل پارچه - کاغذ - تخته و... را بشکل حرف (د) (دال) پشت سرهم ببرید آنرا دالبر گویند.
شرهانیواژهنامه آزادشَرهانی=لغتیست عربی به معنی گوشتی که از استخوان جدا کرده اند.و نام محلی دز 60 کیلومتری شهرستان دهلران ِ ایلام
التتمشواژهنامه آزادالتتمش به معنی حافظ و نگاه دارنده ایل است، هم چنین در جای دیگر وجه تسمیه التتمش به این دلیل دانسته شده که تولد وی شب ماه گرفتگی واقع شده است و چنین مولودی را تر
ستینواژهنامه آزادستون جان ستون و تکیه گاه،مایه فخر.«مانند( ستین هونم=ستون خانه ام) ستون و تکیه گاه،مایه فخر.«مانند( ستین هونم) ستین درگویش لری بمعنی آرامش . آرام کننده وازریشه ت