ابغهواژهنامه آزاداَبغه، ترکی. به معنای کاکا و عمو. این واژه در بین فارسی زبانان مناطق مرکزی افغانستان به کار گرفته می شود. (مناطق مرکزی افغانستان - هزارگی) کاکا، عمو، برادر پدر.
دویلواژهنامه آزادادغام دو کلمه' ده' به معنی روستا و' ویل' به معنی شهر ،دویل یعنی ده بزرگ یا دهستان ،ده شهر
ابغهواژهنامه آزاداَبغه، ترکی. به معنای کاکا و عمو. این واژه در بین فارسی زبانان مناطق مرکزی افغانستان به کار گرفته می شود. (مناطق مرکزی افغانستان - هزارگی) کاکا، عمو، برادر پدر.
horizontal integrationواژهنامه آزادادغام افقی؛ فرایندی که طی آن یک شرکت شرکت های تولیدی رقیب خود را می خرد و تحت مالکیت خود در می آورد.
vertical integrationواژهنامه آزادادغام عمودی؛ فرایندی که طی آن یک شرکت شرکت های توزیع و پخش محصولات خود را تحت تملک خود در می آورد تا پس از مرحلۀ تولید، کنترل خود را بر این قسمت ها افزایش دهد.