عیاشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی گذرانی، بزنوبکوب، ورجه ورجه، شب زندهداری، عیش، عشرت، کامرانی، لهو و لعب
عیاشی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی کردن، خوشگذرانی کردن، شادمانی کردن، نوشیدن، مست شدن چشمچرانی کردن
عیاشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] عیاش، مست، شخص معتاد معاشرتی، آدم اجتماعی، اهل گردش، جهانگرد دمدمی، ولنگار، ول