فرشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد گلیم، گبه، جانماز، بساط، بوریا، پادری، تودری، زیرانداز، پشتی، قالیچه، سرانداز، کناره، تخته ذرعونیم مخده ◄ صندلی نقش قالی ◄نگار رنگ فرش ◄سفید 427 ..
فرش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، فرش گستراندن، آسفالت کردن، سنگفرش کردن، پهن کردن، گستردن، انداختن
فرشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مَلِک، کروبی، روح، سروش، سرافین، جبرئیل، اسرافیل، عزراییل، ملکالموت، گیرندۀ جان، میکاییل امشاسپند انکر [و]منکر (نکیرومنکر) ملایک، فرشتگان، پردهنشی
فرشتهخوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب فرشتهخو، فرشتهای، کروبی، ملکوتی فرشتهخصال، فرشتهوش، پریوش، ملکسیرت، امین
فروشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ش، مزایده، شرکتدرمناقصه، بازاریابی، واگذاری، عدم نگهداری، حراج، بازارگرمی رونق بازار، رونق، رواج، بازار گرم (داغ)، خوشبختی تجارت، تاجر، مال
فروش رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی فروخته شدن، بهبازارآمدن، دست بهدست شدن، بازار شلی داشتن، تقاضا برایش فراوان بودن، رونق داشتن، رواج داشتن، بازار پیدا کردن، بازار داشتن فرو