کامیاب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام بودن، ازنعمات برخورداربودن، پررونق بودن، سعادت (دولت، ...) داشتن شکوفا شدن، بالیدن، رشد کردن، کامیاب شدن، توفیق یافتن، بهرهمند شدن
توطئهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی طرح، نقشه، دسیسه، آنتریگ پاپوش، پروندهسازی لطایفالحیل، حیله، مکر، فریب کودتا، کودتای خزنده، ~نرم، ~مخملی حسابگری، سیاسیکاری، دیپلماسی زمین
مربوط بهبازارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مربوط بهبازار، بازاری، تهیهشدهدربازار، تجاری پررونق، کساد تعادلی