متمایلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت فت] متمایل موجب، منجربه، مایل منسوب، وابسته، بسته معطوف، متوجه مشروط (مفاد)
سردشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دشده، منجمد، یخی، یخزده، مبرَد، خنک، سرد سرمازا، مبرد، سردکننده
ستارهشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام هشناسی، اخترشناسی، علم نجوم رصدخانه تلسکوپ منجم، ستارهشناس رصد، اسطرلاب، اختلاف منظر، پارالاکس اخترفیزیک، اخترسنجی، اخترنگاری
علّیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت فت] علّی موجب، موجد، ایجادکننده، آفریننده، پدیدآورنده، زاینده، مولّد بانی، باعث منجر مؤثر ضروری، واجب، اجباری، الزامی، وادارکننده، اصلی، باارتباط، م