مجسمه ساختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ل] مجسمه ساختن، تراشیدن ریختهگری کردن، درکوره پختن شکل دادن
مبهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه هوم، گنگ، رمزورازدار، نامعلوم، مغلق، پوشیده، مرموز، ناشناخته، مجهول، نافهم، قلمبه، ملقلق، دورازدهن، غیرقابلدرک غامض،
مجسمه ساختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ل] مجسمه ساختن، تراشیدن ریختهگری کردن، درکوره پختن شکل دادن
مادیت بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام مادیت بخشیدن، مجسم کردن، نمودارکردن، وجود خارجی دادن، صورت ظاهر دادن نمودار گشتن
ناواضحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تیره، مبهم، کمنور، ریز، گنگ، مهآلود، خارج ازفوکس، تاریک، کدر ابهامآمیز، مبهم، معقد، مغلق، بغرنج، نامفهوم، غیرقابلدرک، دوپهلو درهم تنیده، پیچ