غبطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رشک، طمع، زیادهطلبی، افزونطلبی، تکاثر، میل (اشتیاق)، رقابت، چشموهمچشمی، مسابقه مضایقه درتمجید حسادت
راغب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام غب بودن، آمادۀ انجام کاریبودن، داوطلب بودن، تقبّل کردن، قبول زحمت کردن، رغبت داشتن، اراده کردن نظرداشتن، قصد کردن، همراهی کردن، رضایت دا
پودرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی َرد، غبار، خاک، ماسه، خاکاره، گردوخاک، گردوغبار، گرده، خاکه، سوده، رنده گچ، سیمان، آرد، نشاسته، گردغوره، آرد نخودچی فله گردافشانی
رشک ورزیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی شک ورزیدن، غبطه خوردن، طمعکردن، طمع بُردن، رشک بُردن، میل داشتن بُراق شدن
زدایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یش، پاکسازی پالایش، تصفیه ◄ تقطیر▲ استحمام، پیرایش، اپیلاسیون آزادسازی غبارروبی
تطهیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی هیر کردن دود دادن، بخور دادن، سوزاندن، اسفند دود کردن ختنه کردن، سنت کردن غبارروبی کردن