خارج از زمان خود بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] خارج از زمان خود بودن، زمان-ناسازگاری، عدم انطباق تاریخی نابههنجاری تاریخی، اشتباه تاریخی دیرجنبیدن، تأخیر، زود رسیدن، تعجیل رسم منسوخ، امر منسوخ
خارج از زناشوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ز زناشویی، نامشروع، هموسکسوال، غیرطبیعی، بیوفا محصنه اواخواهر، مخنث
ازگردش خارج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ردش خارج کردن، کاهش ارزش دادن برگشت خوردن، برگشت زدن
ازشکل طبیعی خارج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، ازریخت انداختن، کجوکوله کردن، بُریدن، پاره کردن، جر دادن، گسیختن، شکافتن، خط انداختن، پیچاندن، تاب دادن، قُر کردن، دربوداغان کردن، کشد
سبزیجاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یجات، سالاد کلم، گلکلم، کلم قمری، بروکسل، کاهو، آندیو خیار، خیارچنبر، چنبرخیار گوجه فرنگی، بادنجان، کدوسبز لوبیا سبز، نخودفرنگی شلغم، چغندر، لبو، ه
انتخابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، اختیار، پسند، گزینش، خیار، ترجیح، گرایش، اتخاذ، اتخاذ رأی، اتخاذ تصمیم، عزم انتصاب نافبری، نامزدی تشخیص، علاقه مبنای انتخاب، قوۀ تمیز
امکانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال م] امکان، احتمال قابلیت، استعداد، توان آمادگی، کفایت شانس شق، چاره، راهحل، گزینه، خیار، انتخاب، اختیار، گزیر، رأی، درمان