جریمهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ان، خسارت، خسران، غرامت، وجه خسارت، جریمۀ رانندگی، جزیه، فدیه کفاره پنالتی حواله، عوض، پاداش
آسیب زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زدن، معیوب کردن، خسارت وارد آوردن آسیب به کسی (چیزی) رساندن، آهنگِ کسی (چیزی) کردن (داشتن)، آهشکسی را گرفتن، بدی کردن خرابکاریکردن، سابوتاژ ک
دلجویی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] دلجویی کردن، جبران کردن، خسارتپرداختن عذرخواهی کردن، معذرت خواستن، پوزش خواستن (طلبیدن)، رضایت طرف را جلب کردن فرونشاندن، صلح کردن، اعاده کردن
پیشنهاد صلحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) د صلح، اعلام صلح، خلعسلاح، آشتیکنان، آتشبس شاخۀ زیتون، پرچمسفید، پرداخت خسارت (غرامت) جنگی ازسرگیری روابط، اعاده، استرداد، ا