تقویت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ویت کردن توپر کردن، پُر کردن پشتیبانیکردن، حمل کردن، نگاه داشتن حمایتکردن، جرأت دادن آبدیده کردن، سخت کردن شارژ کردن، نیرو دادن تهییج کردن بازسازی
پرتابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت موشک، توپ، راکت، اژدر، گلوله، مهمات فلاخن، سنگ دستگاه ایجاد فشار، کمپرسور 198 ◄منقبضکننده
چگالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ت (سفت)، توپُر، دَلمه، بسته، متراکم، یکپارچه، یکتکه، کثیف، غلیظ، ستبر، کُلُفت، ضخیم، زمخت، سنگین، فسیل، استوار، صلب گس، قابض استخواندار، سن
تشرزدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی زدن، توپیدن، نعره زدن، دادوبیداد کردن، عربده کشیدن، تندی کردن، ازکوره دررفتن، آزردن، احترام نگذاشتن
تفنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تتیر، مسلسل، توپ، خمپاره، تیربار، کاتیوشا مسلسل، ژ، کالاشنیکوف، اوزی تفنگ خاندار، دولول، ساچمهای، بادی، ساچمهزنی، خردهزنی،