تحریمکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ریمکننده، مانع، کیفری، انحصاری، تحریم آمیز، انحصارطلب، انحصارگرا دشمن
تحریمکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ریمکننده، مانع، کیفری، انحصاری، تحریم آمیز، انحصارطلب، انحصارگرا دشمن
جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انت
انحصاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت حصاری، دافع، دورکننده، مستثناکننده، محرومکننده، سلبکننده، تحریمکننده یکقطبی اختصاصی انحصارطلب، انحصارگرا فاقد، محروم، بینصیب سلبی
مستثنی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مستثنی بودن، محروم بودن، بیرونگذاشته شدن، مجاز نبودن مستثنا شدن، کنار گذاشته شدن، تحریم شدن
مستثنی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ن، بیرون کردن، محرومکردن، خارج کردن، کنارگذاشتن، اجازۀ ورود ندادن، راه ندادن، تحریم کردن، بازداشت کردن بیرون گذاشتن، تحتالشعاع قراردادن، انحصاری عمل