گردشفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرسه، پیکنیک، تفرج، تفریح، سیاحت، گشت، هواخوری ۲. جولان، حرکت، دور، دوران، سیر ۳. تغییر، دگرگونی
سیاحت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جهانگردی کردن، گردشگری کردن، آفاقپوییدن، آفاقپویی کردن ۲. سیروسفر کردن ۳. نگاه کردن، دیدن ۴. گردش کردن