معنی پذیرفتن | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

اجابت کردن، اعتراف کردن، اقرار کردن، تایید کردن، تصدیق کردن، تقبل، قبول کردن، مطاوعت ≠ رد کردن

باورکردنی، پسندیده، قابلقبول، مطلوب، مقبول، موردپسند ≠ غیرقابلقبول، نپذیرفتنی

خاتمه یافتن، به انجام رسیدن، انقضا یافتن، پایانیافتن، منقضی شدن ≠ آغاز شدن

تصویب، متعهد، مستجاب، مقبول، وارد ≠ مردود

پذیرفتنی، قبول کردنی، قابلقبول، قابلپذیرش ≠ باورنکردنی

پذیرفتنی، راضیکننده، رضایتآمیز، قابلقبول

اجابت کردن، پذیرفتن، پسندیدن، تصدیق کردن، راضیشدن، رضایتدادن ≠ رد کردن

موصوف شدن، صفتی را پذیرفتن، متصفگردیدن

۱. پذیرفتن، رضا دادن، قبول کردن ۲. همرای شدن، همفکر شدن، همراه شدن، سازگار شدن، سازش کردن