واخوردهفرهنگ مترادف و متضاد۱. حیران، سرگشته، متحیر، هاجوواج ۲. دلزده، سرخورده، مایوس، نومید ۳. شکستخورده، مغلوب، ≠ امیدوار
شوخفرهنگ مترادف و متضاد۱. چرک، شوخگن، فضله، نجس، وسخ ۲. خوشگل، زیبا، ظریف ۳. بیآزرم، بیادب، بیحیا، گستاخ ۴. بذلهگو، دعاب، ظریفطبع، لایگو، لطیفهگو، مزاح، مسخره، هزال ۵. طناز، فتنهانگیز
چرکفرهنگ مترادف و متضاد۱. آلوده، پلشت، کثیف، پلید، نجس ≠ تمیز ۲. چرکین، ریم، خون فضله، قذرات، کثافت، لکه، وسخ ۳. جراحت، جرم، عفونت ۴. شوخناک