معنی وحشی | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. دد، درنده، سبع ۲. بربر، بیفرهنگ، رمنده، سرکش، غیرمتمدن، نافرهیخته ≠ اهلی

بربریت، توحش، ددمنشی، درندهخویی، سبعیت ≠ تمدن

جانور، حیوان، دد ≠ آدمی، انس

بیم، پروا، ترس، ترور، توهم، خوف، دهشت، رعب، رم، واهمه، وهم، هراس، هول

بیمناکشدن، ترسیدن، هراسناکشدن، هراسیدن

ترسآور، خوفناک، دهشتآور، دهشتزا، موحش، وحشتناک، وهمناک

ددمنشانه، وحشیانه، توام با وحشیگری

۱. نامتمدن، وحشی ≠ متمدن ۲. نافرهیخته ≠ بافرهنگ، فرهیخته

دد، سبع، وحشی

سرکشی، عصیان، وحشیگری

۱. آمخته، دستآموز، رام ۲. محلی، ولایتی ≠ وحشی