مساهرتفرهنگ مترادف و متضاد۱. شبزندهداری، بیتوته، شببیداری ۲. شب را باهم به روز آوردن، شبزندهداری کردن
مغایرتفرهنگ مترادف و متضاداختلاف، تباین، تضاد، تفاوت، تناقض، توفیر، غیریت، مخالفت، منافات، ناسازگاری، ناهمسانی، ناهمگونی ≠ مشابهت، تشابه، همانندی
سفر کردنفرهنگ مترادف و متضادمسافرت کردن، مسافرت رفتن، سفر رفتن، کوچیدن، مهاجرت کردن، هجرت کردن ≠ مقیم شدن