متوقف شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، از حرکت باز ماندن، پارک شدن، راکد ماندن ۲. تعطیل شدن ۳. دچار وقفه شدن
پالودهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خالص، صاف، مروق، مصفا ۲. فالوده ۳. تباه، ضایع ۴. برگزیده، خلاصه ≠ ناپالوده
خالصفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیآمیغ، بیغش، پاک، رحیق، زبده، ساده، سارا، سره، صاف، صافی، غیرمخلوط، مروق، مصفی، مطلق، ناب، ناپالوده ≠ ناخالص، ناسره ۲. بیشائبه، بیریا ۳. پاک، بیآلایش، ناآلو
صاففرهنگ مترادف و متضاد۱. پرداخته، صیقلی، لغزنده، نرم، نشو، هموار ۲. تخت، مستوی، مسطح ۳. راست، شق ۴. پاک، پالوده، روشن، زلال ۵. خالص، مروق، ناب ۶. بیآلایش، وضیع ≠ خشن، زبر