معنی مثرد | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. سرکش، طاغی، گردنکش، نافرمان، یاغی ۲. بلند، مرتفع ≠ مطیع، بفرمان، رام ۳. پست، کوتاه، کمارتفاع

۱. دودل، مردد، متزلزل، نامصمم ≠ مصمم ۲. عابر، رهگذر

شک بردن، شک کردن، دودل شدن، تردید کردن ≠ متقین شدن، یقین کردن، مطمئن شدن

سرگشته، متردد، مذبذب، مردد، وسواس، وسواسی ≠ مصمم

دودل، متردد، مذبذب، مردد ≠ مصمم

سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر، گردنفراز، مارد، متجاسر، متمرد، مستکبر، ناجم، نافرمانبردار، نافرمان، یاغ، یاغی، ≠ فرمانبردار، مطیع

۱. دودل، متزلزل، متردد، مردد ۲. پرشک، دمدمیمزاج، نامصمم ≠ مصمم

آشفتهرای، بیثبات، حیران، دودل، سرگشته، متردد، متزلزل، مذبذب، مشکوک، نامطمئن، نگران ≠ مصمم