غوغاطلبفرهنگ مترادف و متضادغوغایی، غولدنگ، فتنهانگیز، فتنهجو، ماجراجو، ماجراطلب، مفسدهجو، واقعهطلب ≠ آرامشطلب، صلحجو، مصلح
گالفرهنگ مترادف و متضاد۱. غوزه ۲. ارزن، گاورس ۳. شغال ۴. غلتیدن، غلت ۵. دوری، کنارهگیری ۶. هزیمت ۷. جرب، گر ۸. بازیدادن، فریب ۹. فریاد