برانداز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دید زدن، دیدن، ورانداز کردن ۲. نگاه سطحی کردن، نگاه کردن ۳. برآورد کردن، تخمین زدن، سنجیدن
مقصورهفرهنگ مترادف و متضاد۱. چارقد، حجاب، روپوش، روسری، سرانداز، معجر، مقنعه، نقاب ۲. ایوانکوچک، خانهکوچک