31 مدخل
مرمر
رخام
بیحالی، رخام، سستی، شلی، ناتوانی، نرمی، وارفتگی، وهن
خود را به آتش کشیدن، خویشتنسوزی کردن، خود را آتش زدن
موصوف شدن، صفتی را پذیرفتن، متصفگردیدن
دستدرگردن یکدگرافکندن، یکدیگر را در آغوش گرفتن، یکدیگررادر آغوش کشیدن