محاکمه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دادگاهی کردن، رسیدگی کردن (به اتهام)، دادرسی کردن ۲. استنطاق کردن، به استنطاقکشیدن
مضبوطفرهنگ مترادف و متضاد۱. بایگانی ۲. ضبطشده ثبتشده ۳. ضبط، گردآوری ۴. محکم، استوار ۵. بازداشت، توقیف ۶. صحیح، درست، بیغلط ۷. ضابطهمند ۸. منظم، مرتب ۹. محفوظ