76 مدخل
۱. دم ۲. خوناب، خونابه
کشتن، کشتار کردن، خونریزی کردن
قربانی کردن، کشتن، ذبح کردن
خون گریه کردن، زاریدن
آبخون، خونابه
بیرحم، تشنه بهخون، خونخوار، خونخواره، خونریز، سختدل، سفاک ≠ رئوف
۱. مربوط به خون ۲. خونین، آغشته به خون ۳. قاتل، کشنده
۱. خونآلود، خونآلوده، خونبار، خونی، آغشته به خون ۲. زخمین
خونگیری، رگزنی، فصد