ترجمه مقاله

خون

xun

۱. (زیست‌شناسی) مایعی سرخ‌رنگ و مُرکب از گلبول قرمز، گلبول سفید، پلاسما، و ذرات شناور که در تمام رگ‌ها جریان دارد.
۲. (اسم مصدر) [مجاز] قتل؛ کشتار: خون ناحق.
۳. [قدیمی، مجاز] پیوند نژادی.
⟨ خون خوردن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. [عامیانه] بسیار غم خوردن.
۲. کشتار.
⟨ خون دل (جگر): [مجاز] غم، غصه، رنج، و محنت بسیار.
⟨ خون رَز (رزان): [قدیمی، مجاز] شراب: ◻︎ مریز خون من ای بت به روزگار خزان / مساعدت کن و با من بریز خون رزان (امیرمعزی: ۵۲۸).
⟨ خون ریختن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. کشتار کردن.
۲. کشتن مردم.
⟨ خونِ سیاوشان: (زیست‌شناسی)
۱. صمغی سرخ‌رنگ که از درختی به نام شیان به‌دست می‌آید و در طب به‌ کار می‌رود.
۲. درختی از خانوادۀ نخل با میوه‌ای شبیه گیلاس.
⟨ خون ‌کردن: (مصدر لازم)
۱. [مجاز] کشتن انسان.
۲. [عامیانه] قربانی کردن حیوان.
⟨ خون گرفتن: (مصدر متعدی) (پزشکی)
۱. خارج کردن خون از بدن به‌وسیلۀ سرنگ، بُرش پوست، و مانندِ آن.
۲. حجامت کردن.

۱. دم
۲. خوناب، خونابه

ترجمه مقاله