حمیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. دوست، شفیق، مهربان، یار ۲. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، وابسته ۳. گرم، صمیم ۴. خوی، عرق
حریمفرهنگ مترادف و متضاد۱. اطراف، پیرامون، گرداگرد، حرم ۲. مکان مقدس ۳. محدوده، حیطه، قلمرو، مرز ۴. منطقه محافظتشده
مهربانفرهنگ مترادف و متضادباعاطفه، آزرمجو، بامهر، بامحبت، پرعاطفه، حفی، حمیم، خوشخو، دلسوز، رحیم، رقیقالقلب، شفیق، عاطفیمزاج، نرمدل، عطوف، غمخوار، مشفق، مهرور، مهرپرور، مهرورز، نازکدل ≠