ترجمه مقاله

حمیم

hamim

۱. آب گرم.
۲. (صفت) دوست.
۳. (صفت) گرم.

۱. دوست، شفیق، مهربان، یار
۲. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، وابسته
۳. گرم، صمیم
۴. خوی، عرق

ترجمه مقاله