جسورفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیباک، بیپروا، پردل، شجاع، شیردل، نترس ۲. بیآزرم، بیادب، بیحیا، پررو، گستاخ ۳. متجاسر ≠ کمدل
متجاسرفرهنگ مترادف و متضادجسور، خودسر، بیپروا، درازدست، سرکش، طاغی، عاصی، گردنکش، متجاوز، متعدی، متمرد، معتد، نافرمان، یاغی ≠ مطیع
لجوجفرهنگ مترادف و متضادتخس، جسور، خودراءی، خودسر، خودکامه، خیرهسر، زکاره، ستیزهجو، ستیزهکار، ستیهنده، کلهشق، گستاخ، مستبد، معاند، یکدنده