ستونفرهنگ مترادف و متضاد۱. تیرک، استوانه، رکن، عماد، عمود، قایمه، جرز ۲. گروه، دسته، صف، ردیف (نظامی)
مشاجره کردنفرهنگ مترادف و متضاددعوا کردن، نزاع کردن، جر کردن، جدال کردن، ستیزیدن ≠ سازش کردن، مصالحه کردن
جدالفرهنگ مترادف و متضادآرزم، بحث، پرخاشجویی، پیکار، جر، جنگ، حرب، خصومت، رزم، زدوخورد، ستیز، ستیزه، عناد، کشمکش، گیرودار، مجادله، مخاصمه، مرافعه، مشاجره، معرکه، مقاتله، منازعه، مناقشه