معنی تفضل | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. عنایت، فیض، لطف، مرحمت ۲. برتری، تفوق، رجحان، فزونی، مزیت ۳. لطف، مهربانی، نیکی ۴. نیکی کردن، مهربانی کردن، عنایت کردن، لطف کردن

۱. احسان کردن، عنایت کردن، لطف کردن، مرحمت کردن ۲. نیکی کردن، مهربانی ورزیدن

۱. ضلالت، گمراهی ≠ هدایت ۲. گمراه کردن ≠ هدایت کردن ۳. بهضلالت نسبت دادن، گمراه دانستن

۱. برتری، پیشی، فزونی ۲. باقیمانده، تفاوت، حاصل تفریق، مانده

فال، مروا، شگون، بهفالنیک گرفتن، فالنیک زدن ≠ مرغوا، تطیر

۱. فال گرفتن ۲. به فال نیک گرفتن، مروا کردن، تفال نمودن ≠ تطیر کردن، مرغوا زدن

اعتنا، التفات، تفضل، تمایل، توجه، فیض، لطف، مرحمت، مهربانی، میل، نظر، نگاه

بخشش، برکت، تفضل، عنایت، فضل، سرشار، فراوانی، لبریز، لطف

۱. استیلا، اولویت، براعت، ترجیح، تفضل، تفوق، تقدم، رجحان، سبق، فضل، فضیلت، مزیت، منت ۲. تفوق، تسلط ۳. سلطه، چیرگی

۱. استیلا، اولویت، برتری، تسلط، تفضل، رجحان ۲. برتری جستن

اولویت، برتری، ترجیح، تفضل، تفوق، تقدم، رجاحت، مزیت