اوجفرهنگ مترادف و متضادارتفاع، بالا، بحبوحه، بلندی، بلندی، رفعت، صعود، فراز، قله، منتها، نوک ≠ حضیض، نشیب
جوشفرهنگ مترادف و متضاد۱. اتصال، پیوند، لحیم ۲. داغ ۳. جوشش، غلیان ۴. اوج، بحبوحه، هنگامه ۵. دانه ۶. اضطراب، شور ۷. گره ۸. آشفتگی، حرص، خودخوری، عصبانیت فوران شور