معنی wrinkled | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

wrinkled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چروکیده، چین دار، پرچین، چینخورده

جست‌وجوی مشابه

wrinklet

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چروک

wrinkleable

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چروک خورده

winkled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چشمک زدن

wrinkle-resistant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مقاوم در برابر چین و چروک

wrinkleless

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بدون چروک

جست‌وجوی متن

آژنگ دار شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wrinkle

آژنگ دار کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wrinkle

انجوخ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wrinkle

چروک کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wrinkle

چین افتادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wrinkle