26 فرهنگ
6 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی مشابه غلط تایپی
پوسیده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
moldy, putrid, rotten
پوسیده (دندان)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
carious
تورب ساخته شده از خزه پوسیده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
peat moss
اکسیده کردن (شیمی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
oxidize
اکسیده کننده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
oxidizer
بیشتر
۱ واژه مشابه غلط تایپی