saucesدیکشنری انگلیسی به فارسیسس ها، رب، چاشنی، سوس، خورش، اب خورش، جاشنی غذا، چاشنی زدن به، نم زدن، خوش مزه کردن
slicesدیکشنری انگلیسی به فارسیبرش ها، برش، خلال، تکه، قاچ، سهم، قسمت، قاش، لقمه، باریکه، مرهم کش، گوه، تیغه گوشت بری، تراشه، بریدن، قاچ کردن، قاش کردن، باریک بریدن