parametersدیکشنری انگلیسی به فارسیمولفه های، پارامتر، مقدار معلوم و مشخص، مقداری از یک مدار، نسبت میان تقاطع دو سطح
پیراموندیکشنری فارسی به انگلیسیaround, circle, circuit, circum-, circumference, compass, girth, perimeter, periphery